هدف از این تحقیق بررسی روان نمایشگری با فرمت docx در قالب 31 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد




فهرست مطالب
روان نمایشگری
2-5 روان نمايشگري41
2-5-1 تاريخچه ي روان نمايشگري41
2-5-2 ارکان روان نمايشگري43
2-5-2-1 کارگردان43
2-5-2-2 شخص اول44
2-5-2-3 ياور 44
2-5-2-4- حضار44
2-5-3 صحنه ي اجراي روان نمايشگري44
2-5-4 مراحل روان نمايشگري45
2-5-4-1 گرم کردن45
2-5-4-2 اجرا45
2-5-4-3  مشارکت47
2-5-5 عطش اجرا47
2-5-6 خودجوشي و خلاقيت48
2-5-7 کاردبردهاي روان نمايشگري49
2-5-8 انواع شکل هاي اجراي جلسات روان نمايشگري49
2-5-9 تکنيک هاي روان نمايشگري50
2-5-9-1 تکنيک هاي مرحله ي گرم کردن50
2-5-9-2 تکنيک هاي مرحله ي اجرا51
2-5-10 ظرفيت روان نمايشگري براي يکپارچه سازي با تجارب معنوي52
2-6 پيشينه ي پژوهشي53
2-6-1 پژوهش هاي انجام شده در خارج از کشور53
2-6-1-3 اثربخشي مداخلات مبتني بر روان نمايشگري56
2-6-2 پژوهش هاي انجام شده در داخل کشور57
2-6-2-3 اثربخشي مداخلات مبتني بر روان نمايشگري58
2-7 خلاصه و جمع بندي59
2-7-1 خلاصه ي پيشينه ي خارجي59
2-7-2 خلاصه ي پيشينه ي داخلي60
2-7-3 جمع بندي61

 

 

به طور کلي پيشينه ي نظريه پردازي در مورد اثر درماني نمايش، به يونان باستان و نظرات ارسطو در مورد تأثيرات مثبت روانشناختي تئاتر باز مي‌گردد (ميسيک ، 2004). به طور خاص در تاريخ علم روانشناسي، چهره هايي مانند ايلجين ، فرنسزي  و مورنو،‌ اولين نظريه پردازاني بودند که به تأثير مثبت نمايش در جريان مشاوره و روان درماني، تأکيد کردند، اما در اين ميان، تنها اين مورنو بود که توانست نظرات خود را در قالب يک رويکرد جامع مشاوره و روان درماني مطرح نمايد که بعده ها به يکي از معروف ترين و پرکاربردترين رويکردهاي مشاوره و روان درماني گروهي تبديل شد (کاسن، 2004). 

 

 

به اعتقاد نظريه پردازان رويکرد روان نمايشگري، ريشه هاي شکل گيري اين رويکرد را بايد در تجربيات خاص دوران کودکي، نوجواني و اوايل جواني مورنو، بنيانگذار اين رويکرد، جستجو کرد (مارينيو، 1994). مورنو در دوران کودکي و نوجواني، درگيري زيادي بامسائل مذهبي داشت و علي رغم شرايط نامناسب اقتصادي حاکم بر خانواده، روحيه ي شاد، خودجوش و خلاقي داشت. مورنو از همان کودکي، علاقه ي بسيار بارزي به بازي هاي مبتني بر ايفاي نقش داشت. او اين بازي ها را به شکل بسيار خلاقانه اي مديريت مي‌کرد و محتواي بازي هاي او نيز بيشتر حول مفاهيم و تصاوير مذهبي بود (هاورث ، 1998).

 

 

مورنو در اوايل جواني، پيرو جنبش فلسفي- هنري بيان گرايي  بود. بيان گرايي يک مکتب فلسفي يا هنري خاص نبود و رهبر يا نظريه پرداز مشخصي نداشت. حتي بسياري از طرفداران اين جنبش، يکديگر را نمي‌شناختند. به طور کلي جنبش بيان گرايي که قبل از جنگ جهاني اول، آغاز شده بود و پس از اتمام جنگ، به طور قابل توجهي توسعه يافته بود،  مدعي و خواستار نوگرايي و سنت شکني در شيوه هاي بيان هنري و حتي در شئون مختلف ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي بود.

 

 

مورنو در سال 1920 در مقاله ي فلسفي- مذهبي خود با نام «واژگان پدر » به صراحت گرايش خود را به اين جنبش نشان داد. اولين جرقه هاي مفهوم سازي رسمي‌خودجوشي  ، که امروزه يکي از مفاهيم کليدي روان نمايشگري محسوب ميشود، در قالب نظرات مورنو در همين چارچوب فلسفي، نمايان شد (مارينيو، 1994).

 

 


هنگامي‌که مورنو هنوز جوان بود و چهره ي سرشناسي محسوب نمي‌شد، يکي از علايق اصلي او اين بود که به پارک مي‌رفت، بچه ها را دور خود جمع مي‌کرد، براي آن ها داستان مي‌گفت و اَشکال مختلفي از بازي هاي مبتني بر ايفاي نقش را در ميان آن ها رهبري مي‌کرد. هدف و انگيزه ي اصلي او در جريان اين بازي ها اين بود که سطح خلاقيت و خودجوشي بچه ها را برانگيزد و ارتقا بخشد. همين فعاليت ها که حتي گاهي در نظر مردم، عجيب به نظر مي‌رسيد،  در واقع از جمله ريشه هاي اوليه ي شکل گيري روان نمايشگري بود (هاورث، 1998).